جدول جو
جدول جو

معنی نظام پذیر - جستجوی لغت در جدول جو

نظام پذیر(رَ / رِ)
که سامان گیرد. که مستعد نظم و ترتیب است. نظام پذیرنده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انجام پذیر
تصویر انجام پذیر
قابل انجام شدن، انجام شدنی، عملی
فرهنگ فارسی عمید
(نِ پَ)
عمل نظام پذیر:
نظمی است مر نظام پذیری را
گر خوانده ای در اول موسیقار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نظم بردار. که ترتیب و سامان پذیرد
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شدنی. (یادداشت مؤلف). قابل انجام شدن. قابل اجرا. اجراپذیر. عمل شدنی. پیش رفتنی. (از لغات فرهنگستان). مقابل انجام ناپذیر. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
متصف. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
قابل انجام شدن قابل اجرا اجرا پذیر عمل شدنی پیش رفتنی مقابل انجام ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان پذیر
تصویر نشان پذیر
لایق علامت گذاشتن، شایسته امضا و مهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار